اللهم ارزقنی...

 

شهید سید مرتضی آوینی :

حواسمان هست ؟! اگر‌ « شهید » نشویم باید « بمیریم»!

راه سومی وجود ندارد !

 


ما دل آرا بیا

هوالمحبوب 
.
داشتم دنبال ساعت و عقربه هایش می گشتم که بایستند روی انتظار رنجور ما 
و تمام اوقات را پر از قندی کنند که می گفت آنم آرزوست ! 
.
داشت می آمد سالروز تولد معشوقی که خال  هاشمی اش ندیده دیوانه کرده عالم و آدم را 
چقدر این ساعت ها تاب و توان ماندن ندارند ... می شد از شب و روزش عجولی را از آن گرفت 
اصلا می دانی نه اینکه ثانیه و دقایق تاب ندارد ... این ضربان قلوبی است که حب پسر نبی در دلشان آشوب کرده است 
.
نمی دانم می فهمی حلاوت شیرینی شربتی که نوجوانی برایت می ریزد و تو به یاد ارباب سر می کشی

و سربند یا مهدی دخترکی که چادر ِ تمامش عطری را به فضای شهر پاشانیده  است با تو چه می کند 
با تو 
با دلت 
با حالت 
با از همه مهمترش ... چشمهایت 
و دعا می کنی آقای خوبی های ما بیاید و ما را برهاند از این همه درد و رنج و کین 
.
چه خوش حالی بزرگی است وقتی با قلم سبزش کنار نامت علامتی زند و تو مهدی یار شوی 
.
دوست داری از یاران امام مهدی باشی ؟؟ 
دوست داری در جوارش نوکری کنی ؟؟ 
دلت را جارو کن بیا 
منم می آییم این روزها دلها را باید آب و جارو کنیم 
و با دستی آکنده از مهر غبار از رویش برداریم 
و با زمزمهء دعای فرج ش لبهایمان را  مملو از عشق کنیم 

حضرت حجت .. مهدی فاطمه .. امام زمان


پ ن : خدایا مهدی فاطمه را برسان

 


داستان عروسی شهید ردانی پور

عقدکنان مصطفی بود.اتاق تو در توی پذیرایی را زنانه کرده بودند و حیاط را برای مردها فرش انداخته بودند. یه مرتبه صدای بلندی که از کوچه

به گوش می رسید،نگاه همه ی حاضران را به طرف در ورودی خانه برگرداند.

برای شادی روح آقا داماد صلوات! 

صدای خنده و صلوات قاطی شد و در فضای کوچه و حیاط خانه پیچید.

برای سلامتی شهدای آینده صلوات!

مصطفی سر به زیر و خندان در میان همراهانش و دوشادوش شهید حسین خرازی وارد خیاط خانه شد.

صحیح و سالم بری رو مین و سالم برنگردی، صلوات بفرست !

مهمانها هرچه سکه و نقل و شیرینی داشتند ریختند روی سر مصطفی که سرخ شده بود از خجالت.

در راه کربلا بی دست و بی سر ببینمت، صلوات بعدی رو بلندتر ختم کن!

و صدای بلند صلوات اطرافیان ....

مصطفی مثل همیشه شلوار نظامی اش را پوشیده و پیراهن ساده ی شیری رنگش را روی آن انداخته بود اما با این تفاوت که آنها را اتو کردهبود.

بیشتر مهمانها از دوستان او بودند، بچه های جبهه یا همدرسان دوران طلبگی که حالامجلس را دست گرفته بودند و به اختیار خود میچرخاندند.

حاج حسین خطاب به ناصر گفت:" پاشو مجلس را گرم کن! مثلا عقدکنان رفیقمان است."

ناصر در حالیکه با عجله کیکهای داخل دهانش را قورت می داد گفت: چشم فرمانده ! و بلافاصله بلند شد و وسط مجلس ایستاد، بی مقدمه

و با صدایی که فقط خودش معتقد بود که زیباست! شروع به خواندن کرد:

شمــــــع و چــــــراغ روشــــــــن کنید

بسیــــجـــــــی ها رو خــــــبر کنیــــد 

امشبـــــــ شبیخـــــــــــــون داریــــــم

ببخشــــید امشب عروســـی داریم...

و دست زد و بقیه هم با او دم گرفتند و دست زدند :

خمپاره بریزید سرشــــــــون

امشب عروســــــــی داریم...

احمد گفت: ناصر ببینم کاری می کنی که عروس خانم همین امشب از آقا مصطفی تقاضای طلاق کنه یا نه؟

سحرگاه در آستانه اذان صبح ، خواهر مصطفی سراسیمه و حیران زده از خواب پرید. بی درنگ به سوی اتاق مصطفی رفت و در زد.یقین

داشت که مصطفی در آن موقع در سجاده ی نماز شب در انتظار اذان صبح به تلاوت قرآن مشغول است.

مصطفی آرام در را گشود و با چهره ی حیرت زده ی خواهرش مواجه شد که بریده بریده کلماتی بر زبان می راند: 

مصطفی... مصطفی!... به خدا قسم حضرت زهرا به همراه سیدی نورانی و بانویی دیگر در مراسم عروسی ات شرکت کردند. 

وقتی... وقتی خانم را شناختم عرضه داشتم: خانم جان! فدایتان

شوم! قدم رنجه فرمودید! بر ما منت گذاشتید...اما شما و مراسم عروسی؟! 

فرمود: به مراسم ازدواج فرزندم مصطفی آمده ایم... اگر به مراسم او نیاییم به مراسم که برویم؟... و تعجب زده از خواب پریدم.

یکمرتبه مصطفی روی زمین نشست ، دستهایش را روی زمین گذاشت و شروع کرد های های گریه کردن... مرتب زیر لب می گفت: فدایشان

بشوم! دعوتم را پذیرفتند.

کدام دعوت داداشی؟! تورو خدا به من هم بگو.

چون خواستم مراسم عروسی ما مورد رضایت و عنایت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام) قرار گیرد، دعوتنامه ای برای آن

 

حضرت و دعوتنامه ای برای مادر بزرگوارشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) و عمه پر کرامتشان حضرت معصومه (علیهاالسلام) نوشتم. 

نامه اول را در چاه عریضه مسجد جمکران انداختم و نامه دوم را در ضریح حضرت معصومه... و اینک معلوم شد منت گذاشته اند و دعوتم را

پذیرفته اند... حال خیالم راحت شد که مجلس ما مورد رضایت مولایمان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام) واقع گشته است .

 


در عملیات کربلای چهار چه گذشت؟

حدود چهار ماه قبل از عملیات کربلای چهار گردان ما ( گردان یا رسول(ص) ) به همراه سایر گردانهای لشکر ویژه 25 کربلا به منطقه بوفلفل در

منطقه اروندکنار منتقل و تا چند روز قبل از شروع عملیات ، آموزشهای مختلف نظامی از جمله آموزش غواصی به بچه ها داده شد و سپس به

شهر خرمشهر منتقل و بیست و چهار ساعت قبل از عملیات در مقرهای از قبل تعیین شده در گمرک خرمشهر مستقر شدیم . بیست و چهار

ساعتی که بچه ها سر از پا نمی شناختند و هر کسی به شیوه خودش با خدا خلوت کرده بود و با معشوق خویش راز و نیاز می کرد . یاد آن

بچه ها بخیر ، یاد شهید منصور مهدوی ، شهید مصطفی تیرگران ، شهید اکبر فرد ، و فرمانده عزیز گروهان ما شهید اسماعیل نجات بخش و

خیلی دیگر از شهدا که نوشتن اسامی تک تک آنان در این مجال امکانپذیر نیست ، یادشان بخیر ! 

بالاخره شب موعود فرا رسید و با دستور فرمانده گروهان بچه های دسته به خط شدند و برای سوار شدن به قایق ها حرکت خود را آغاز

کردند اما اوضاع غیر عادی بود ، عراقی ها قبل از شروع عملیات اقدام به شلیک آرپی جی و تیراندازی به سمت خط ما کردند که در اثر این

حرکت دشمن برخی از رزمندگان مجروح و به عقبه منتقل شدند . با همه این احوالات بالاخره رمز عملیات اعلام و نیروهای خط شکن یا همان

غواصان همیشه مظلوم با وجود هوشیاری دشمن و لو رفتن عملیات به خط دشمن زدند و با شکستن خط ، حرکت قایق ها آغاز و سیل

رزمندگان به آنسوی اروند سرازیر شدند و نبرد نابرابر دشمن در سنگرهای بتونی و کاملاً مستحکم با رزمندگان بی پناه و فاقد

خاکریز ،کربلایی دیگر را رقم زد و خیل شهدا و مجروحین در جزایر ام الرصاص و ام البابی همچون سرور سالار بی کفنشان در خون خود

غلطیدند و عاشورایی دیگر را سرزمین عراق بر پا کردند . آری عملیات کربلای چها به واقع کربلایی دیگر بود در عصر معاصر که تاریخ هیچوقت

نخواهد توانست واقعیت آن را برای آیندگان به تصویر بکشد . وقتی از قایق پیاده شدیم با ابدان مطهر و تکه پاره غواصان عزیز روبروشدیم و در

ادامه راه وارد کانالی شدیم که قرار بود مثلاً جان پناهی برای بچه ها باشد اما غافل از اینکه قتلگاه بود و دشمن از پیش آماده در انتظار حضور

رزمندگان در کانال ، همه را به رگبار بست تا اینکه با رشادت رزمندگان و خاموش کردن آتش دشمن و کمی پیشروی به سمت جلو مجدداً با

دام دشمن روبرو شده و در موقعیتی قرار گرفتیم که فاقد خاکریز بود و قتل عام بچه ها را به چشم دیدیم و بعد از کمی درگیری با دشمن تا

بن دندان مسلح و از سر ناچاری و به دستور فرماندهی گردان ،افراد سالم مجروحین را به عقب منتقل و دستور عقب نشینی صادر شد و

آنهایی که مانده بودند ، شاهد این بودند که چگونه مجروحینی که یارای برگشت نداشتند چگونه التماس می کردند که تنهایشان نگذاریم و آن

عزیزان را هم مثل بعضی های دیگه به عقب ببریم اما ... 

و بالاخره شامگاه روز عملیات وقتی به مقر قبل از حرکتمان برگشتیم دیدیم آنچه را که نباید میدیدیم ! دیدیم که خیلی از عزیزانمان برنگشتند

، یا شهید شدند و یا به اسارت دشمن درآمدند و چه بد سرنوشتی برای ما بود که ماندیم و شاهد دیدن این روزهایمان هستیم  و همچنان

حسرت آن روزهای فراموش ناشدنی را می خوریم و تنها می توانیم با یاد و خاطره آن عزیزان سفرکرده به خودمان تسلا دهیم و دلمان را به

شفاعت آنان و لطف خدا در رسیدن به آرزوی بزرگمان یعنی شهادت خوش باشیم . بامید آن روز...


بسیج در کلام حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی)

 

*« بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه:(»*

ــ بسیج شجرة طیبّه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوات تعیین و حدیث عشق می‌دهد.

ـ اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید.

ـ بار دیگر تأکید می‌کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت.

ـ ملیت که در خط اسلام ناب محمدی(ص) و مخالف با استکبار و پول‌پرستی و تحجرگرایی و مقدس‌نمایی است باید همة افرادش بسیجی باشند.

ـ در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجیم.

ـ بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همة مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند.

ـ بسیج مدرسة عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.

ـ من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می‌خورم و از خدا می‌خواهم تا با بسیجیانممحشور گرداند.

ـ تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.

*« ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی):»*

ـ‌ بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه‌ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است.

ـ پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحناه و فداه) مهدی موعود عزیز یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.

ـ شما جوانان بسیجی و سپاهی و جوانان مؤمن آگاهی را با احساس مسئولیت و شور و شعور همراه کردید.

ـ نیروهای نظامی و بسیجی ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه‌ای که هیچ خدشه‌ای در آن راه ندارد, محسوب می‌شوند.

ـ انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.

ـ اگر بسیج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, کمیت این انقلاب و این نظام واهمة حرکتهای سازندة این کشور لنگ است.

ـ انکار بسیج و بی‌احترامی به آن یا نابخردانه است یا خائنانه است.

ـ تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد, به نیروهای بسیج, به انگیزة بسیح بهسازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.

ـ فرزندان بسیجی‌ام با حضور خود در هر صحنه‌ای که لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.

ـ بسیج, یعنی نیروی کارآمد کشور برای همة میدانها

ـ همه جا چیزی شبیه بسیج هست, تنها به این درخشندگی, به این فراگیری, به این زیبایی, به این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.

ـ نیروی عظیم بسیج مردمی است, این بسیج در همة قشرها هست.

ـ بسیج, اختصاص به یک منطقة جغرافیایی ویک منطقة انسانی و طبقاتی و قشری ندارد, همه جا هست.

ـ ایمان عاشقانه, ایمان عمیق, ایمان توأم با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است باعث درخشان شدن بسیج شد.

ـ دانشجوی بسیجی دشمن کمین گرفته را از یاد نمی‌برد و غافلانه خو و دانشگاه و کشورش را به دست تطاول دشمن نمی‌سپرد.

ـ هریک از آحاد قشرهای مختلف جامعه که دارای روحیة حساس مسئولیت و ایمان باشد,بسیجی است.

ـ بسیاری از پیشرفتها و موفقیتهای نظام اسلامی در عرصه‌های مختلف مرهون تفکر و میل بسیجی است.

بسیجی یعنی علی (ع) که تمام وجودش وقف اسلام بود . 

 


قربان صفاو سادگی ات حاج حسین
  قربان صفاوسادگی ات حاج حسین... دلتنگ تواییم، دراین غبارآلودگی ها ی زمانه...

دلنوشته ای برای  شهید حاج حسین بصیر، قائم مقام لشگر 25 کربلای مازندران 

 

شلمچه نیوز 

دلها زنگ گرفته است ازهیاهوهای دروغین زندگی ...

دلتنگ زیارت قبرتوام وبطلب تازیارت کنم قبرتورا...

خوش بحالت رفتی وندیدی روزگارمان را...

عجب آشفته بازاری داریم اینجا...

دروغ وغیبت که هیچ، آسوده دین میفروشیم اینجا...

قرآن بخوان ودعاکن، برای بی معرفتی ما...

دیگر از هفت تپه خبری نیست...

کسی اصلا به فکر هفت تپه نیست...

امان از فراموشی ها..

امان از بی معرفتی ها...


عملیات مرصاد

گروهک منافقین در پی حملات عراق به خاک میهن اسلامی و عقب ‏نشینی‏های موقت رزمندگان اسلام،

با تصور این‏که پذیرش قطعنامه 598 ناشی از جدایی ملت و دولت است به خیال واهی، فرصت را غنیمت 

شمرده و سعی در رسیدن به اهداف پلید خود نمود. منافقین با جمع ‏آوری دیگر ضد انقلابیون سرخورده

از کشورهای مختلف اروپایی نیرویی به استعداد تقریبی 15 هزار نفر فراهم کرده و با بهره‏ گیری از جنگ

‏افزارهای اهدایی صدام و دیگر اربابان خود، حمله خود را از غرب کشور به خاک جمهوری اسلامی ایران 

آغاز کردند. نیروی هوایی عراق با حمایت مقدماتی، آنها را برای ورود به عمق خاک ایران و در نهایت، 

فتح تهران، ترغیب می‏کند. با این اتحاد شوم قسمت‏هایی از اراضی میهن اسلامی مورد تجاوز قرار می‏گیرد.

ملت سلحشور و مسلمان ایران، پس از اطلاع از تجاوز منافقین به میهن اسلامی، به خروش آمده و به

جبهه‏ های جنگ اعزام می‏شوند. 

سرانجام عملیات مرصاد در پنجم مرداد ماه 1367، با رمز مبارک یا علی(ع) و به منظور مقابله با منافقین

در منطقه اسلام ‏آباد و کرند غرب در استان کرمانشاه، آغاز گردید. منافقین خلق، خوشحال از پیروزی‏های

مقدماتی و در یک اقدام عجولانه، راهی باختران (کرمانشاه) شده و به خیال باطل خود، قصد حرکت به 

سمت تهران و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را نمودند. رادیو منافقین، با ارسال پیام به مردم 

باختران، از آنها می‏خواهد که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادی‏بخش مهیا سازند و آماده جذب در

گردان‏ها و لشکرها باشند. از آن طرف رزمندگان اسلام در 34 کیلومتری باختران، ناگهان راه را بر ستون‏های

منافقین می‏بندند و واحدهای زرهی رزمندگان در یک اقدام متهورانه، تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی

منافقین را هدف قرار داده و به آتش می‏کشند. جاده باختران - اسلام‏ آباد در همان لحظات اولیه، انباشته

از ادوات سوخته شده می‏شود و عکس‏ العمل سریع رزمندگان، منافقین را به فراری مفتضحانه وادار 

می‏سازد. این عملیات در روز بعد نیز با حمله هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با سرکوبی شدید 

منافقان ادامه یافت و دشمن را دچار شکست سخت و سنگینی نمود. بدین ترتیب، منافقان شکست

خورده، در این تجاوز نابخردانه، متحمل تلفات و خسارات عظیمی شدند که بیش از 120 دستگاه تانک،

400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره‏انداز 80 میلی‏متری، 150 قبضه خمپاره‏انداز 60 میلی‏متری و 30 قبضه

توپ 106 میلی‏متری منهدم شد. علاوه بر آن ده‏ها دستگاه تانک، نفربر، خودرو و نیز صدها قبضه سلاح 

سبک و نیز مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی به غنیمت نیروهای اسلامی درآمد. در این

عملیات، 4800 نفر از منافقان نیز کشته و زخمی شدند.

 


نگاهی به عملیات کربلای 3

ایده انجام عملیات نظامی در دریا – پس از عدم موفقیت عملیات والفجر مقدماتی – با سفر دریایی فرماندهان یگان های زمینی سپاه پاسداران و بررسی وضعیت تعرض به منافع عراق در شمال خلیج فارس طرح شد. این امر موجب شد که فرماندهان لشکرها و تیپ ها به آموزش یگان های خود جهت عملیات در آب بپردازند.

بر همین اساس، به موازات آماده سازی یگان ها برای عملیات در هور، اندیشه عملیات در دریا علیه منافع عراق بارور شد و در نتیجه ماموریت تعرض به اسکله های نفتی العمیه و البکر به نیروی دریایی سپاه پاسداران (قرارگاه نوح) واگذار گردید.

 


به منظور انجام عملیات ایذایی و محدود، طراحی جهت حمله به اسکله الامیة عراق در خلیج فارس تصویب و اجرای این ماموریت به نیروی دریایی سپاه واگذار شد و یکی از یگان های با تجربه نیروی زمینی سپاه از لشکر 14 امام حسین (ع)، برای انجام این عملیات، به قرارگاه نوح مامور گردید و در ساعت 30/1 دقیقه بامداد روز سه شنبه 11/6/1365، با رمز مقدس حسبنا الله و نعم الوکیل آغاز شد.

اهداف عملیاتانگیزه اصلی عملیات تصرف و انهدام دو اسکله العمیه و البکر بود. در کنار هدف اصلی، اهداف دیگری نیز دنبال می شد که عبارت بودند از:

-        تکمیل عملیات والفجر 8 با ساقط کردن مهم ترین پایگاه دریایی دشمن و کوتاه کردن دست او از شمال خلیج فارس.

-        ایجاد فضا و منطقه سالم دریایی برای کشتیرانی.

-        اجرای یک عملیات دریایی و نشان دادن حضور مقتدرانه نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس.

منطقه  عملیاتدو اسکله نفتی الامیه و البکر در آب های خلیج فارس و در جنوب شرقیراس البیشه با فاصله 12 کیلومتر ازیکدیگر، در یک راستا – نسبت به خط شمال – واقع شده اند. سواحل جمهوری اسلامی، در شمال این اسکله ها وبندر فاو،خورعبدالله وبوبیان نیز درغرب آن قرار دارند. محل تعبیه این سکوها، نقطه تلاقی آب هایاروند رود وخورعبداللهباخلیج فارس است . عمق آب در اطراف این اسکله ها  در حال مد، 34 متر و در حالت جزر، بین 30 تا 31 متر است.

فاصله این دو سکو تا مواضع خودی (در نهر قاسمیه)، به ترتیب، 25 و35 کیلومتر است وطی مسافت میان این اسکله ها تا ام القصر، 3 ساعت به طول می انجامد.

سکوهایالبکر و الامیه، قبل از شروع جنگ، از عمده ترین محل های صدور نفت عراق بودند که کشتی های بزرگ با تناژ بیش از 300 هزار تن، با پهلو گرفتن در کنار این سکوها، بارگیری می کردند و به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص این دو اسکله(عمیق بودن آب در این منطقه و ...) یک سوم نفت عراق از این منطقه صادر می شد.

علاوه بر این، با قرار گرفتن این دو اسکله برسر راهام القصر و بندر بصره، کشتی های بازرگانی عراق، در کنار آن ها لنگر می انداختند و پس از فرا رسیدن موعد تخلیه و یا بارگیری، راهی بنادر مذکورمی شدند.

با شروع جنگ و تلاش عراق برای افزایش صدور نفت، فعالیت این سکوها زیاد و در نتیجه، به صورت یکی از اهداف مورد حمله ایران درآمد.

با وجود همه موانع و مشکلات موجود، تصرف سکوها – به دلیل اهمیت این منطقه برای جمهوری اسلامی مزایای زیر را در بر داشت:

ارزش سیاسی

تصرف این دو اسکله، تسلط بر شمال خلیج فارس را به دنبال داشت. و لازم به یادآوری است بعد از عملیات والفجر 8 – که جمهوری اسلامی اعلام کرد بر شمال خلیج فارس مسلط شده است – عراق تعدادی خبرنگار و فیلمبردار به روی اسکله ها آورده بود، تا بدین وسیله نشان دهد که هنوز این منطقه، دارای فعالیت است. هم چنین این عملیات مقارن با تشکیل کنفرانس سران غیر متعهدها در حراره بود و لذا قبل از این که آن را عملیات نظامی صرف محسوب کنیم، می بایستی به عنوان یک عملیات سیاسی نظامی قلمداد کرد.

زمینه سازی برای تصرف و تهدید ام القصر

با گذشتن امکانات وسیعی روی اسکله ها، رفتن به سوی ام القصر به راحتی انجام می گرفت. از طرف دیگر، نیروهای خودی می توانستند، روزها در این منطقه مستقر و شب ها جهت انجام عملیات، به سوی بوبیان حرکت و مجدداً به این منطقه باز گردند.

استعداد دشمنترکیب قوای دشمن روی هر یک از سکوها، شامل یک گروهان تقویت شده از تیپ 440 دریایی بود. گردان 4، حفاظت ازسکوی العمیه و گردان 1، حفاظت از سکوی البکر را بر عهده داشت.

قوای خودیهدایت و فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه نوح (ع) بود که جهت اجرای عملیات یگان های زیر را تحت امر داشت:

-        لشکر 14 امام حسین (ع) با 2  گردان احتیاط.

-        دو ناو تیپ 14 کوثر و 13 امیرالمومنین (ع) به عنوان پشتیبان عملیات.

طرح عملیاتبراساس طرح مانور عملیات، دو ناو تیپ کوثر و امیرالمومنین (ع) باید دهانه خور عبدالله را برای جلوگیری از پشتیبانی نیروهای دشمن مستقر روی اسکله ها مسدود  می کردند. نیروهای غواص لشکر امام حسین (ع) نیز توسط قایق به نقطه رهایی انتقال می یافتند و سپس با تاریک شدن آسمان، از سه محور به سوی اسکله العمیه روانه شده و آن را تصرف می کردند. آن گاه، نیروهای سوار بر شناور وارد عملیات شده و روی اسکله مستقر می شدند. در صورت امکان، اسکله البکر نیز باید مورد هجوم قرار می گرفت.

شرح عملیاتحدود ساعت 21 مورخ 10/6/1365 نیروهای غواص به سمت هدف حرکت کردند؛ لیکن به دلیل مشکلاتی همچون مغایرت جهت وزش باد با جهت حرکت غواص ها، قطع تماس آنان با فرماندهی و نیروهای پشتیبانی و ... موجب تاخیر در رسیدن به هدف تعیین شده گردید.

حدود ساعت 4 بامداد نیروهای غواص محور راست موفق شدند به سمت چپ اسکله العمیه رسیده و خود را به بالای اسکله و روی پَد هلی کوپتر برسانند و با محرز شدن درگیری روی اسکله، رمز عملیات (حسبناالله و نعم الوکیل) توسط فرماندهی قرارگاه قرائت شد. نیروها به سرعت عملیات پاکسازی پَد و آماده کردن محل برای ورود دیگر نیروها را انجام دهند.

در ساعت 05:30 یکی از گروهان های سوار شناور به اسکله رسید و متقابلاً دشمن نیز که سمت راست اسکله را در اختیار داشت، به سوی قایق های این گروهان شلیک کرد و همین امر موجب شد فشار وارد بر غواص های مستقر در اسکله کاهش یابد.

با روشن شدن آسمان، نیروهای غواص محورهای دیگر موقعیت خود را یافته و به طرف اسکله حرکت کردند. به این ترتیب، حدود ساعت 8 صبح اسکله العمیه به طور کامل به تصرف درآمد. سپس، اسکله البکر مطابق طرح به آتش کشیده شد.

نخستین فشار دشمن به العمیه در ساعت 10 با پرتاب یک موشک آغاز شد و به دنبال آن نیروی هوایی عراق به بمباران منطقه پرداخت. پرتاب موشک های دوربرد تا به هنگام شب نیز ادامه یافت؛ به گونه ای که تا صبح روز دوم عملیات، چهار فروند دیگر به سوی اسکله شلیک شد. هم چنین، دشمن توانست حوالی نیمه شب 8 فروند شناور خود را به طرف اسکله بیاورد.

با فرارسیدن روشنایی روز دوم عملیات، هواپیمای دشمن در منطقه حضور یافته و اسکله را بمباران کردند. سپس، ناوچه های عراقی آرایش گرفته وبا حمایت هلی کوپترها به سمت اسکله پیشروی کردند. فشار روی نیروهای خودی هر لحظه بیشتر می شد و بدیهی بود که بدون عملیات پشتیبانی و تکمیلی – که انجام آن به دلایلی صورت نگرفت – عملیات می بایست در همین حد ایذایی خاتمه یافته و نیروها منطقه را ترک کنند. به همین دلیل نیروها عقب نشستند و نزدیک ظهر اسکله العمیه در حالی که تاسیسات و تجهیزات آن کاملا منهدم شده بود، مجددا به تصرف دشمن درآمد.

نتایج عملیاتتلفات و ضایعات وارده به دشمن در این عملیات به شرح ذیل می باشد:

-        کشته شدن 63 نفر.

-        به اسارت درآمدن بیش از 100 نفر.

-        ساقط شدن دو هواپیمای جنگنده.

-        انهدام یک ناوچه.

-        انهدام 15 قبضه ضد هوایی و 2 دستگاه رادار.

-        به غنیمت درآمدن 4 دستگاه رادار.

 


سردار شهید
دلاوران

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 10 صفحه بعد


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.